۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

خاتمي متشکريم..!

خاتمی رو دوس دارم،بخاطر همه دفعاتی که با دوس دختر(پسر)مون بیرون رفتیم وکتک نخوردیم..بخاطر همه لباسهایی که پوشیدیم و تو منکرات درش نیوردن...بخاطر جامعه،توس و همه روزنامه-کتابهایی که خوندیم.....بخاطر سگ کشی،کاغذ بی خط وهمه فیلمها و تئاترها...بخاطر گفتگوی تمدنها و توسعه سیاسی...بخاطر صداقت و شرافت و نجابتش و مهمتر بخاطر اینکه باعث شد قبل از مرگمون دست کم 8 سال تا حدی زندگی کرده باشیم


پی نوشت: چرا خاتمی فحش خارمادر بشون نداد؟ اصن چه لزومی داره حرف بزنه،وقتی که دوستان زحمتکش و برانداز خارج نشین ،قراره شیش ماهه بربیندازنشون؟!سی ساله که برانداختن،بازم میتونن...!

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

هجو سریال ویکتوریا،حتی اگه ندیدینش هم،قویا کرکر آور خواهد بود

مقدمه:ویکتوریا یک زن قلمبه 50 سالست با قیافه معمولی و جرونیمو یک







ژورنالیست باکلاس و خوش تیپ و جوون(ولی بخت برگشته که خدا دو دستی زده تو سرش)هست که بدون






کوچکترین دلیل و انگیزه و صرفا بخاطرخواست و اراده قلبی سناریو نویس(که قطعا بمانند سناریو نویسان فتنه سبز! آدم غیرارزشی میباشد) ، مجنون






ویکتوریا شده...در طول ماجرا هر وقت این مادر مرده ، میخواست عشق عظیم الگندش رو صدا بزنه ، طوری






میگفت " آاااااااه ویکتوریا....!!! " و آه میکشید که انگار یاد باباش افتاده که شیش بار پشت سر هم جلوی چشماش تیکه


تیکش کردند...!


و اما داستان ما :






جرونیمو:آااااه ویکتوریا...!تو خیلی ظالمی!خیلی بیرحمی !






ویکتوریا: چرا عزیزم؟














جرونیمو: آخه 8ساعتو 45 دقیقست که بهم زنگ نزدی..!! دیگه دوستم نداری؟ پای کس دیگه ای وسطه؟!






ویکتوریا: نه بابا... داشتم پاهامو اپیلاسیون میکردم...میدونی که چقد...!!!(یادش میفته که به بهانه رمانتیک بودن ، همیشه توی اطاق تاریک... پس کشش نمیده و میپرسه) عزیزم، میتونم 5 دقیقه دیگه بت بزنگم؟!






(جرونیمو با وحشت فریاد میزنه) : چرا؟ نکنه میخوای ترکم کنی ؟ پس


بیخود نبود دیشب خواب بد دیدم...!






ویکتوریا : نه عزیزم... فقط میخوام برم مستراح...!






جرونیمو : این کارو با من نکن، بذارش واسه بعد...!






ویکتوریا: آخه نمیشه،ضروریه!!!






جرونیمو : آاااااه ویکتوریا...! ، من بهت احتیاج دارم... ، چرا باور نمیکنی؟!






ویکتوریا: باور میکنم ولی


واقعا داره بهم فشار میاره...!






جرونیمو : من عاشقتم...می خوامت... نرو.! باورم کن ...!






ویکتوریا: به ابالفضل باورت دارم..!


فقط...،فقط... داره میریزه...!














.. جرونیمو : من دیگه نمیخوام حتی یثانیه دور از تو زندگی کنم..! اون 8


ساعت برام مث 8 قرن گذشت...






ویکتوریا: منم دوست دارم ولی عزیزم، آدما هم ورودی


دارن و هم خروجی.. دیشب کلی خوردم و حالا گاه خروج رسیده و بلکه در حال


گذشتنه...!






جرونیمو : به اون احمقایی که میخوان ازت خارج شن بگو که داری با کسی


حرف میزنی که واقعا عاشقته پس بهتره که فعلا صبر کنن اصلا (ییهو شور


حسینی میگیرتش و با هیجان ناشی از ذوق مرگ بودن،فریاد میزنه: )


: وایسا


دنیا، ما میخوایم پیاده شیم... ما باید تا ابد این لحظه رو زندگی کنیم...!






( همزمان که مردک داره هذیانهای عاشقانه میگه، صدای "تالاپ تولوپ" از اونور


خط میشنفه..!)


جرونیمو :


عزیزم صدای چیه؟ اومدن روی خطمون؟






ویکتوریا: دارم بپر بپر میکنم تا نگهش دارم ! تو رو به هر کی میپرستی، بذار برم....










(جرونیمو آه عمیقی


از سر حسرت میکشه و میگه ) :


باشه حالا که انقد اصرار داری،برو ...! ولی بشرطی


که تلفن رو بذاری رو اسپیکر تا بتونم احساست کنم






ویکتوریا: چون دارم منهدم میشم،بات بحث نمیکنم، به روش تو انجامش میدیم....






لحظاتی بعد : جرونیمو


نیشش بازه و گوشش تیز! با شنیدن هر صدایی دستشو به سینش میکوبه و بطور


کشیده "الهی" میگه... ، اونور خط در بین انواع و اقسام صداهای ریزو درشت و


زیرو بمی که بگوش میرسه ..، "آخیش آخیش" ویکتوریا ، قابل تشخیصه...!






جرونیمو :






:عزیزم،این صدای چی بود؟






ویکتوریا: نپرس خجالت میکشم!


جرونیمو :


آاااااه ویکتوریا...! این


بینظیرترین صدای گوز یک زن پنجاه سالست که تا حالا شنیدم...! ولی چرا رگباریه؟


مگه چی خوردی؟






ویکتوریا: نگوووو...!






جرونیمو :


چرا خجالت؟ صداش واسه من عین نغمه


ریزش بارون رو سقف یه ویلای جنگلیه یا شبیه پیانو التون جان یا...


(جرونیمو داره بشکل


دیوانه واری به تشبیهات شاعرانش ادامه میده که ناگهان ، صدای انفجار


عظیم الگنده و مهیبی میاد...سراسیمه میپرسه ) :


چی شد عزیرم؟ آبگرمکن


ترکید؟!






ویکتوریا: نه ...ولی راحت شدم....!






تذکر تاریخی : این دعا رو یادتونه؟


"پروردگارا..! درین شب عزیز ولنتاین،به


حرمت دل داغدار فرهاد،قلب شکسته


رومئو ،مخ تعطیل مجنون ، هوس


غیرمجاز فاطی و کاپشن فشن


محمود...،ویکتوریا رو به جرونیموش


برسون..."


حالا فهمیدید چرا اونجوری دعا کردم و فلسفش چی بود که دوس داشتم زودتر تموم شه؟؟


برچسب‌ها:

۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

اعتراض خوفناک جنبش مردان بی دست و پا‎ ‎(اندر کفان مظلوم!) به ولنتاین،اسپندارمذ،اسکارلت و موسوی..!!

درد اول : اگر قراره که هر شهروند یک ستاد و یک رسانه باشه،پس هر شهروند باید (حداقل!) یک دوست دختر هم داشته باشه! (در مورد خواهران آشوبگر،بجای دوست پسر ! از شوهر استفاده میشه تا دل کسی بدرد نیاد و چیزی هم بخطر نیفته...! )، چطور موقع باتوم و اشک آور، برادرا لطف میکنن و ما رو هم آدم حساب میکنن..! ولی به قسمتای هیجان انگیز داستان که می رسه ،باهامون برخورد حذفی میشه؟ ها ! چیه..؟؟ به ما که رسیده ، شایعست؟ موسوی و سایر سران فتنه چرا در این مورد پاسخگو نیستند ؟؟

 درد دوم : ما روز ولنتاین(و نیز اسپندارمذ که برای چزاندن بیشتر ما توسط اطاق فکر لندن،یحتمل طراحی شده...! ) از شدت حسودی چندین بار منهدم شدیم! آخه بی انصافا، چرا بجز ما ،، هر کسی.، کسی داره..یارو همدمی داره...؟ این تبعیض آشکار نیست ؟ دیده بانان حقوق بشر ، چرا دیدگان باباغوری شدشون رو بر این حق کشی بستند؟ خوب ما هم شکلات میخوایم نامردای ژنو نشین..!

درد سوم :  این ا.ن،ببخشید( در اثر عادت بود..!) این رئیس جمهور بسیار محبوب! که انقدر دم از عدالت اجتماعی میزنه،چرا کار ما رو راه نمیندازه؟چطور اون برادر چاوز قلمبش،شصتاد تا شصتاد تا داره ولی ما سالهاست که در گوشه تنهایی و عزلت با کمبود امکانات می سوزیم و می سازیم...؟

 درد چهارم :  درسی که ما از وقایع اخیر و تئوری مبارزات بدون تفکر، گرفتیم اینه که : وقتی مطالباتت رو برآورده نمی کنن، باید سطحشون رو بالاتر ببری..، اصلا نباید کم بیاریم و سازش کنیم..! حتی اگه به قیمت همراهی نکردن اکثریت باشه، از لحاظ منطقی هم اگه ده نفر یه درخواست عظیم الگنده داشته باشن و بش نرسن ، خیلی باکلاس تر ازینه که هزار نفر بشن و به خواسته های متوسطشون برسن...پس ، ما نفری 3 تا دوست دختر میخوایم که بزیبایی آنجلینا،خوش هیکلی جنیفر لوپز و خانمی نیکی کریمی باشن...! لذا اگر فرادا روزی ، اسکارلت جوهانسون به ما تیلیفون بزند و عاجزانه درخواست دوستی کند ، شجاعانه بخاطر نداشتن خانمیت لازم! ( در فیلم match point اقدام به مقادیر زیادی اعمال بی ناموسی می کند به نحوی که زبان از وصفش قاصر است و باید خودتان ببینید و کیف کنید..! وای معذرت میخوام اشتباه تایپی بود،ببینید و عبرت بگیرید تا چونان نکنید...! ) دست رد به سینه اش میزنیم ( برادرا عنایت داشته باشن که ما عملا دست به هیچ جاش نمیزنیم و این صرفا اصطلاحیست به معنی نپذیرفتن درخواست ضعیفه مذکوره! یا همان خواهر جوهانسون! ) و ترجیح میدهیم روز ولنتاین تنها در خانه بنشینیم و از شنیدن سخنان جوادترین لاریجانی دنیا که فرموده اند " در ایران حقوق بشر عمرا نقض نمی شود..." ملذوذ و مشعوف شویم ولی یکقدم عقب نشینی نکرده و با افراد معلوم الحالی چون اسی (اسکارلت) دیت یا راندهو هرگز نگذاشته و نخواهیم گذاشت..!

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

فال سبز! استنداد سفید، ارتجاع سیاه و پاترول سرقتی...! متولدین فروردین: مژده که بزودی تو خیابون یه تراول چک یک ملیون تومانی،پیدا میکنی،درحالیکه ذوق مرگ شدی می بریش بانک که نقدش کنی،ولی چون یه نفر روش نوشته که یه نفر دیگه قاتله و یه چیزیش باطله..،تو رو زندانی میکنن و از بخت بدت با توجه به این که ناز حسینیان خریدار داشته...،بعد 5 روز اعدام میشی..!متاسفم که من این خبر رو بت دادم..! ایشالا هر چی خاک توئه،بشه پاره آجر و بخوره تو سر حسینیان و رفیقای خودسرش...! متولدین اردیبهشت: آخر هفته یه امتحان 4 واحدی فیل کش!داری که استادش از اوناست که تو بچگیش،کسی براش پفک نخریده،ولی بشارت باد بر تو که دانشگاه شما هم امتحانات تحریم میشه و رسما و با افتخار امتحان پیچانده میگردد..! و... ولی نه..! صبر کن..! هنوز تموم نشده...! بخاطر شرکت در تحصن،کمیته انظباطی دو ترم تعلیقت میکنه و بدلیل محدودیت سنوات ، عملا اخراج میشی...! امیدوارم رانندگی بلد باشی تا گشنه نمونی..! متولدین خرداد : شدیدا تبریک میگم..، بالاخره پس از سالها موس موس کردن و پاچه خواری عمیق و غلیظ ،موفق میشی که با دختری که دوسش داری قرار بزاری...،دارین از میدون ولیعصر رد میشین که میبینی یه پاترول پلیس داره با سرعت بطرفتون میاد...،فک میکنی که میخوان بخاطر ارتباط غیرمجاز بگیرنتون..،هول میشی و به عشقت میگی : یادت باشه ما پسرخاله-دختر عموئیم..! ولی شرمنده،اونا هدف دیگه ای دارن،تو دستت دستبند سبز رو دیدن..،پس با سرعت 180 تا از روت رد میشن ولی چون شک میکنن،برمی گردن و یکی دوبار دیگه هم واسه محکم کاری...،بهرحال قسمت نبود بهم برسین و اصلا نگران نباش، واسه دختره هفته بعد یه خواستگار بهتر میاد و تو هم اون دنیا عاقبت بخیر میشی،چون ابتلائات دنیوی باعث بخشش گناهات شده..!!! تذکر فوق حیاتی : ماشین مذکور ، قطعا سرقتی میباشد..! متولدین تیر ماه : با وجود هیکل ورزشکاریت،اما اساسا بیکاری و به نون شبت محتاجی.، اما چون رئیس جمهور بسیار محبوب! گفته که تو ایران همچین آدمی نداریم(یعنی وجود خارجی نداری و گرسنگیت در اثر توهمه)، پس نگران نباش که بزودی بت تلفنی زده میشه و میگن کار خوب داریم ، بیا واسه مصاحبه...تو هم که با کله میری..، مصاحبه بیشتر حالت آزمون عملی داره، مثلا میگن با تمام قوا و جوری که ترسناک باشه ، درب اطاق رو مخاطب قرار بده و فریاد بزن : هی در ، هی در، هیدر،حیدر حیدر...! یا یه چوب بت میدن و یه کیسه برنج، تایم میگیرن که تو یک دقیقه چن بار می تونی بزنی روی گونی..! (اگه حتی 1 دونه برنج داخل باقی بمونه، رد میشی) مرحله آخر رو که خیلی خفنه ، بخاطر این که عفت و عصمت و سایر خواهران عمومی،لکه و خدشه دار نشن نمیگم ولی مژده که با روزی 200 چوق! استخدام میشی..! فقط بالاغیرتا اگه 22 بهمنی،4شنبه سوری،15 خردادی،...وقتی ما رو تو محل کارت دیدی،یادت باشه که من بت خبرش رو داده بودم و یواش بزن...! جای دوری نمیره بخدا...! ۲۰۱۰ فال سبز! ،حسینیان، اعتصابات و پاترول سرقتی...! متولدین فروردین: مژده که بزودی تو خیابون یه تراول چک یک ملیون تومانی،پیدا میکنی،درحالیکه ذوق مرگ شدی می بریش بانک که نقدش کنی،ولی چون یه نفر روش نوشته که یه نفر دیگه قاتله و یه چیزیش باطله..،تو رو زندانی میکنن و از بخت بدت با توجه به این که ناز حسینیان خریدار داشته...،بعد 5 روز اعدام میشی..!متاسفم که من این خبر رو بت دادم..! ایشالا هر چی خاک توئه،بشه پاره آجر و بخوره تو سر حسینیان و رفیقای خودسرش...! متولدین اردیبهشت: آخر هفته یه امتحان 4 واحدی فیل کش!داری که استادش از اوناست که تو بچگیش،کسی براش پفک نخریده،ولی بشارت باد بر تو که دانشگاه شما هم امتحانات تحریم میشه و رسما و با افتخار امتحان پیچانده میگردد..! و... ولی نه..! صبر کن..! هنوز تموم نشده...! بخاطر شرکت در تحصن،کمیته انظباطی دو ترم تعلیقت میکنه و بدلیل محدودیت سنوات ، عملا اخراج میشی...! امیدوارم رانندگی بلد باشی تا گشنه نمونی..! متولدین خرداد : شدیدا تبریک میگم..، بالاخره پس از سالها موس موس کردن و پاچه خواری عمیق و غلیظ ،موفق میشی که با دختری که دوسش داری قرار بزاری...،دارین از میدون ولیعصر رد میشین که میبینی یه پاترول پلیس داره با سرعت بطرفتون میاد...،فک میکنی که میخوان بخاطر ارتباط غیرمجاز بگیرنتون..،هول میشی و به عشقت میگی : یادت باشه ما پسرخاله-دختر عموئیم..! ولی شرمنده،اونا هدف دیگه ای دارن،تو دستت دستبند سبز رو دیدن..،پس با سرعت 180 تا از روت رد میشن ولی چون شک میکنن،برمی گردن و یکی دوبار دیگه هم واسه محکم کاری...،بهرحال قسمت نبود بهم برسین و اصلا نگران نباش، واسه دختره هفته بعد یه خواستگار بهتر میاد و تو هم اون دنیا عاقبت بخیر میشی،چون ابتلائات دنیوی باعث بخشش گناهات شده..!!! تذکر فوق حیاتی : ماشین مذکور ، قطعا سرقتی میباشد..! متولدین تیر ماه : با وجود هیکل ورزشکاریت،اما اساسا بیکاری و به نون شبت محتاجی.، اما چون رئیس جمهور بسیار محبوب! گفته که تو ایران همچین آدمی نداریم(یعنی وجود خارجی نداری و گرسنگیت در اثر توهمه)، پس نگران نباش که بزودی بت تلفنی زده میشه و میگن کار خوب داریم ، بیا واسه مصاحبه...تو هم که با کله میری..، مصاحبه بیشتر حالت آزمون عملی داره، مثلا میگن با تمام قوا و جوری که ترسناک باشه ، درب اطاق رو مخاطب قرار بده و فریاد بزن : هی در ، هی در، هیدر،حیدر حیدر...! یا یه چوب بت میدن و یه کیسه برنج، تایم میگیرن که تو یک دقیقه چن بار می تونی بزنی روی گونی..! (اگه حتی 1 دونه برنج داخل باقی بمونه، رد میشی) مرحله آخر رو که خیلی خفنه ، بخاطر این که عفت و عصمت و سایر خواهران عمومی،لکه و خدشه دار نشن نمیگم ولی مژده که با روزی 200 چوق! استخدام میشی..! فقط بالاغیرتا اگه 22 بهمنی،4شنبه سوری،15 خردادی،...وقتی ما رو تو محل کارت دیدی،یادت باشه که من بت خبرش رو داده بودم و یواش بزن...! جای دوری نمیره بخدا...! ۲۰۱۰ فال سبز! ،حسینیان، اعتصابات و پاترول سرقتی...! متولدین فروردین: مژده که بزودی تو خیابون یه تراول چک یک ملیون تومانی،پیدا میکنی،درحالیکه ذوق مرگ شدی می بریش بانک که نقدش کنی،ولی چون یه نفر روش نوشته که یه نفر دیگه قاتله و یه چیزیش باطله..،تو رو زندانی میکنن و از بخت بدت با توجه به این که ناز حسینیان خریدار داشته...،بعد 5 روز اعدام میشی..!متاسفم که من این خبر رو بت دادم..! ایشالا هر چی خاک توئه،بشه پاره آجر و بخوره تو سر حسینیان و رفیقای خودسرش...! متولدین اردیبهشت: آخر هفته یه امتحان 4 واحدی فیل کش!داری که استادش از اوناست که تو بچگیش،کسی براش پفک نخریده،ولی بشارت باد بر تو که دانشگاه شما هم امتحانات تحریم میشه و رسما و با افتخار امتحان پیچانده میگردد..! و... ولی نه..! صبر کن..! هنوز تموم نشده...! بخاطر شرکت در تحصن،کمیته انظباطی دو ترم تعلیقت میکنه و بدلیل محدودیت سنوات ، عملا اخراج میشی...! امیدوارم رانندگی بلد باشی تا گشنه نمونی..! متولدین خرداد : شدیدا تبریک میگم..، بالاخره پس از سالها موس موس کردن و پاچه خواری عمیق و غلیظ ،موفق میشی که با دختری که دوسش داری قرار بزاری...،دارین از میدون ولیعصر رد میشین که میبینی یه پاترول پلیس داره با سرعت بطرفتون میاد...،فک میکنی که میخوان بخاطر ارتباط غیرمجاز بگیرنتون..،هول میشی و به عشقت میگی : یادت باشه ما پسرخاله-دختر عموئیم..! ولی شرمنده،اونا هدف دیگه ای دارن،تو دستت دستبند سبز رو دیدن..،پس با سرعت 180 تا از روت رد میشن ولی چون شک میکنن،برمی گردن و یکی دوبار دیگه هم واسه محکم کاری...،بهرحال قسمت نبود بهم برسین و اصلا نگران نباش، واسه دختره هفته بعد یه خواستگار بهتر میاد و تو هم اون دنیا عاقبت بخیر میشی،چون ابتلائات دنیوی باعث بخشش گناهات شده..!!! تذکر فوق حیاتی : ماشین مذکور ، قطعا سرقتی میباشد..! متولدین تیر ماه : با وجود هیکل ورزشکاریت،اما اساسا بیکاری و به نون شبت محتاجی.، اما چون رئیس جمهور بسیار محبوب! گفته که تو ایران همچین آدمی نداریم(یعنی وجود خارجی نداری و گرسنگیت در اثر توهمه)، پس نگران نباش که بزودی بت تلفنی زده میشه و میگن کار خوب داریم ، بیا واسه مصاحبه...تو هم که با کله میری..، مصاحبه بیشتر حالت آزمون عملی داره، مثلا میگن با تمام قوا و جوری که ترسناک باشه ، درب اطاق رو مخاطب قرار بده و فریاد بزن : هی در ، هی در، هیدر،حیدر حیدر...! یا یه چوب بت میدن و یه کیسه برنج، تایم میگیرن که تو یک دقیقه چن بار می تونی بزنی روی گونی..! (اگه حتی 1 دونه برنج داخل باقی بمونه، رد میشی) مرحله آخر رو که خیلی خفنه ، بخاطر این که عفت و عصمت و سایر خواهران عمومی،لکه و خدشه دار نشن نمیگم ولی مژده که با روزی 200 چوق! استخدام میشی..! فقط بالاغیرتا اگه 22 بهمنی،4شنبه سوری،15 خردادی،...وقتی ما رو تو محل کارت دیدی،یادت باشه که من بت خبرش رو داده بودم و یواش بزن...! جای دوری نمیره بخدا...!

۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

کاظم آقا در بی بی سی!نوبت شما یا نوبت خودسرا..!

موضوع برنامه : آیا دوستیهای شما تحت تاثیر وقایع اخیر قرار گرفته؟؟هفت هشت تا از معترضا هر کدوم 15 ثانیه اومدن روی خط وصادقانه داشتن می گفتن که هیچ رقمه با خودسرا رفاقت ندارن که ناگهان مجری خندان برنامه با توجه به چیز(نه از اون چیز های باحالی که میر میگه!) هایی که تو گوشیش گفته میشد،، میپرید تو حرفشون و میرفت رو بعدی تا اینکه کاظم عبدالمحمود اومد(از پشت صحنه صدای فریادهای هیجان زده ای مثل،دیدی گفتم بالاخره میان،محمود سروره،هورا و..میومد..)...!، مش کاظم مغز متفکر خودسرا،تو این برنامه شصتاد دقیقه روی خط بود!! قسمتی از اواخر گفتگوش با اردلان مجری ارزشی برنامه رو براتون گذاشتم : سیاوش : کاظم دوستیت رو با معترضا بهم میزنی؟ کاظم اقا : اول باید بگم 120% از ملت گوگولی و گاها فهیم ایران طرفدار اقای احمدی نژاد هستن و ... سیاوش:جواب سوالم رو بده..! کاظم اقا:(زیر لب میگه" رندت میکنم بچه قرتی ..."و بعد قورت میده و با خونسردی میگه) :طرفدارای میرحسین وقتی فهمیدن که از بی بی سی پول گرفتن که بیان تو خیابون!! خجالت کشیدن و برگشتن خونه...سیاوش:جواب سوال؟؟؟ اقاکاظم: نه دوستیم رو بهم نمیزنم،با محبت میزنم تو سرش و میگم،کره خر!تقلب نشده...حالیته؟؟ یا عمیقا حالیت کنم؟؟!! سیاوش : اگه بازم فکر میکرد که تقلب شده چی...؟ کاظم اقا: جفت پا میرم تو شیکمش و میگم،،حیوون تقلب نشده..البته دوستیم باهاشون سر جاشه! ها..! سیاوش(همچنان لبخند میزند!) : اگه کماکان میگفت محمود کودتا کرده،،چی ؟؟؟ کاظم اقا: سرش رو می برم و رو سینش میزارم و بعد با لبخند میگم: عزیزم دیدی تقلب نشده بود.!..دیدی بالاخره با هم به تفاهم رسیدیم(خودش تو برنامه دقیقا این رو گفت "نظرم رو بت تحمیل کردم" ...!!) سیاوش: حرف دیگه ای نداری؟؟ کاظم : نه!..نه فک نکنم..! سیاوش: مطمئنی؟ کاظم :آره بجونه بچم..! سیاوش: نمی خوای راجع به خوبی های آقای دکتر(ا.ن) چیزی بگی؟!؟خونواده نظر خاصی ندارن؟؟یه کم فکر کن! کاظم : خیلی مردی آقا سیا..! ولی کاغذم رو گم کردم...! سیاوش: از حرفات اینجور نتیجه میگیرم که تو میتونی رئیس جمهور بعدی باشی..!حتما هفته بعد بازم بت زنگ میزنیم..! به آخر خط رسیدین!، از اونایی هم که پشت خط منتظر موندن ،،اگه طرفدار دولتن که واقعا معذرت میخوام و اگه خدایی نکرده سبزن!!،، توجه داشته باشن که بخاطر اهمیت زیاد خود کاظم مجبور بودیم ، یه خورده!!! بیشتر بش وقت بدیم...! تا فردا همین ساعت، همین جا همتون رو به خودسرا و اونا رو بخدا می سپارم..!!!

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

کیهان و صمد عبدالمحمود...!!!

خوانندگان و کیهان : صمدعبدالمحمود: الو،من یکی از بازداشتیا هستم،خواستم بگم همین آقای باصطلاح کروبی!!،اونجا بما تجاوز کرده..! کیهان: چرا چرند میگی؟از رو نوشته بخون..! صمدعبدالمحمود : فمیدم،ما اونجا به امثال کروبیا تجاوز میکنیم تا دیگه اسلام رو بخطر نندازن...! کیهان:اه...حرومت بشه اون همه پول...!!!حق دارن این آشوبگرا،که میگن شماها،مخ لس هستین...!!! صمدعبدالمحمود : شاک نرن که پیداش کردم،خواستم بگم این تجاوزات رو صهیونیستا و گشتاپو کردن تا آمریکا وکروبی ،بتونن شایعه پراکنی کنن..! کیهان: قارپ...!(صدای کوبیدن گوشی بود...!)

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

محمود و چگونگی انتخاب کابینه..!

محمود : هیچ کس حاضر نیس وزیر شه!چیکارکنم؟ رحیم : خب بریم صندوقا رو از زیر خاک بکشیم بیرون!از بین کسایی که واقعا!! بت رای دادن،انتخاب کنیم! محمود: آخه فقط 14 تاشون!سواد داشتن!بقیشو چیکار کنیم؟ رحیم : نمیشه به نصرالله بگیم از لبنان!برامون بفرسته؟ محمود : نه بابا باید فارسیم بلد باشن! رحیم : برادرا لباس شخصی چطورن؟ محمود: عمرا!عقل درس حسابی که ندارن،تا خبرنگارا سوال پیچشون کنن،باچماق میزنن خار مادر طرفو..! (ر میپره وسط حرفش!) مگه قرار نشد دیگه اینجوری حرف نزنی؟؟تو دیگه رئیسی،حالا چه شده باشی و چه کرده باشیمت..!عادت میکنی بعد دوباره تو جمع،سوتی میدی...! هاله نور رو ازت میگیرم ها...!!... محمود: چطور چن تا "چش فقط پیدا!" بیاریم،هم آب و هوا بهتر میشه!هم دیگه بهمون نمیگن امل!! رحیم :پس جواب مصی و فاطی رو کی میده ؟؟ فاطی دوباره پاچه میگیره،ها..! محمود :اون با من!

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

نه غزه.! نه لبنان.! شارون بیا تو ایران..! شعارای برادران خودسر!

فوری!برادران آشوبگر دارن را به را شعار میسازن،منم اینا رو واسه برادرای خودسرم ساختم...: نه غزه.! نه لبنان.! شارون بیا تو ایران.! @ مموتی،مموتی..! رایشونو پس نده...! @ ما اهل غره نیستیم باراک تنها بماند...! مگر محمود،بمیرد، لبنان سالم بماند...! @ من اگر بنشینم... تو اگر بنشینی...آنچه در می آید...پدر هر دوی ماست...!@ برادرا لطفا اطلاع رسانی کنید! شما هم میتونید رسانه باشید،حالا گیرم از نوع قراضش.!چرا اجازه میدید بتون توهین بشه؟؟شعور نداشتن که جرم نیس؟یه رسم غلطی تو این مملکت بوده که فک میکردن،انسان بایست شعور داشته باشه..!لباس شخصیا ندارن ،طوری شده؟؟

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

ندای مظلومیت لباس شخصی ها و معضلات برادران خودسر..!

اگه به دمکراسی پایبندین؟؟ حرفای من رو هم گوش کنین...!واسه چندر غاز باید روزی هزار دفعه چماقم رو تو کله چدنی شماها بزنم....!کتفم از جا در رفته....شبا کابوس می بینم...پرده گوشم از فریادای الله اکبرتون داره پاره میشه..!.این همه بم صدمه زدید..،طلبکار هم هستین؟موقع تخریب و شکستن، شیشه ماشین،پرید تو چشمم...!موسوی جواب گو هست؟خودتون رو زدید به موتورم!چیز شده،غر شده...! تازه حاجی میگه زباله ای که اتش میزنین رو میشه بازیافت کرد!قیمت داره..!میشه تو ونزوئلا باش خونه بسازن..!

برچسب‌ها:

عامل اصلی اغتشاشات اخیر!! شناسایی شد..!

همش کارخودم بود !! اعتراف میکنم که یه عصر دلگیر جمعه که حوصله ام بدجوری سر رفته بود ییهو یه فکر پلید به سرم زد, گوشی رو ورداشتم و همزمان به بی بی سی و صدای امریکا,زنگ زدم و گفتم چند میدین سه ملیون نفر رو بکشونم تو خیابون آزادی؟ طرف گفت تو صد تا دوست هم نداری, چطور میتونی؟؟ گفتم وقتی نیت ادم شر باشه, شیطان راه رو هموار میکنه!! خلاصه قبول کردند که پانصد هزار تومان!! اونم نقد..! بم بدن!فرداش به میر زنگ زدم, گفت من نصف چیزم(ا.ن) رای ندارم.!! ...(ادامه بلافاصله در پست بعدی!) بش تفهیم کردم بیست و دو ملیون داره و چون ساده لوح بود باور کرد..!بعد نشستم برنامه ریزی! بنزین و چند کامیون سنگ وتفنگ دوربین دار از میلادنور! خریدم و بعد... بعدش رو همه میدونید! حالا هم خیلی شرمنده ام و از مدیر کل جهان خواهش می کنم من رو از صمیم قلبش ببخشه..!(قول میدم تو عروسی آقازاده هاش باکمک لنکرانی،کامشو شیرین کنم) تذکر:استفاده از اعترافات در همه شبکه ها(هفت گانه عزت!) حتی بدون ذکر منبع مجاز است!

برچسب‌ها:

همسایه ها یاری کنید،،،تا این(خودسره!)روزه داری کند...!

همسایه ها یاری کنید،تا این(خودسره!)روزه داری کند!آخه باقالی!یه فلسفه روزه اینه که حال و روزگشنها رو درک کنی.!سحر که شیکم هزار لیتریتو پراطمعه واشربه میکنی!بعدتا لنگ ظر میخابی!تو ادارت که اون روزی 5 دقیقه رو هم کارنمی کنی!قیافت که بود،اخلاقتم مث برج زهرمار میشه..!همشم بخاطر اینه که خیر سرت تو رودرواسیه اهل وعیال و دروهمسایه روزه گرفتی..!حالا توقعم داری از 9شب کل محل خفه خون بگیرن تا عبدالمحمودخان مث خرس قطبی بخوابه وانرژی ذخیره کنه..!ای توکمرت بزنه..! گرمسلمانی از اینست که خودسرا دارند...! وای اگرازپس امروز بود فردائی..!...{صرفا منظورم گروهی که بدون اعتقاد قلبی و صرفا جهت ریاکاری روزه میگیرن واز تمام نکات روزه داری،فقط امساک از خوردن رو رعایت میکنن و هیچکدوم از اهداف و الزامات متعالی یه روزه دار واقعی رو رعایت نمیکنن.!ولی در مقابل خیلیا هستن که تظاهر نمیکنن ولی از همه مواهب این فریضه ارزشمند بهره مند میشن!}

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

واکنش محمود! و فاطی! به اخبار مربوط به تجاوز..!!

محمود ،بعد از شنیدن خبر تجاوزات...: "وااای!اگه واقعا اینجوریاست،پس منم شدیدا به نتیجه انتخابات اعتراض دارم..!" و بلافاصله رفت تو بالاترین تا از زمان و مکان تجمع بعدی مطلع شه...! فاطی کماندو (بعد از شنیدن خبر،درحالیکه سعی میکرد نیشش را ببندد..!) تجاوز رو از بیخ تکذیب کرد و افزود احترام آدم!!دست خودشه...!اون برادرا خیلی هم جنتلمنن..!بستگی داره شما باشون چطور تا کنید...! یه خورده شیطنت که این حرفا رو نداره..!

برچسب‌ها:

مناجات نامه خواجه محمد دانایی..!! (اولین مجموعه از دعاهای سبز..!)

1 ) پروردگارا..! به شیشه نوشابه های ما عفت..! به هلو های ما عصمت.!به محمود های ما خفت..! به کروبی های ما کثرت.! به نماینده های ما غیرت..! به معترض های نصرت..! و به نویسنده این سطور..! اتصال پرسرعت،،،عنایت بفرما...! 2) پروردگارا...! به بدبختیهای ما نهایت..! به زندانیهای ما سلامت..! به خودسرهای ما هلاکت..! به محمود های ما فلاکت..!! به کیهانی های ما خجالت...! به دعاهای ما اجابت..! و به نویسنده این سطور،فصاحت...!!!اعطا کن! 3) پروردگارا..! به محمودهای ما شرافت...!! به موسویهای ما حمایت...!به دادستانهای ما عدالت! به اصول گراهای ما دیانت..! به جنتی های ما شهادت..! به قدم های ما،شهامت..!به پیروزیهای ما،عجالت..! به زولبیاهای ما حلاوت..! و به نویسنده این سطور دریک پروژه مشتی،،شراکت..! عنایت بفرما 4) پروردگارا!به اینترنتهای ما سرعت...!!به هاشمی های ما جرأت...!!به معترضین ما قدرت...!! و به نویسنده این سطور،برای تحویل پروژاه ش،مهلت...!!!...اعطا کن..! 5) پروردگارا..! به باطوم های ما، لطافت..! به بازجو های ما،نجابت.! به محمود های ما، حقارت..! به فرمانده هان ما، خجالت..! به وزیر های ما، کفایت..! به معترض های ما، درایت..! به ثروتمند های ما، سخاوت..! و به نویسنده این سطور،هنگام اعلان نتایج،،، بشارت..! عنایت بفرما...! 6) پروردگارا! به ثروتمندهای ما شعور...!! به خودسرهای ما، مغز...!! به خودسر!طنت طلبهای ما، شرم...!!.به دشمن های داخلی وخارجی سبزها، سیانور(ویادست کم آب سرد!)...!! وبه نویسنده این سطور...!مقادیری زیادی پول!!!اعطا کن...! 7) پروردگارا...! به دیکتاتورهای ما عبرت!به مذهبیون ما غیرت..!به صدا سیماهای ما عزت! به فاطی کماندوهای ما عفت! به تیم ملی های ما حشمت!به آدم پستهای ما فطرت!به اکبر گنجی های ما کثرت!به خودسر!طنت طلبهای ما عزلت!...و به نویسنده این سطور، مکنت!اعطا کن..! 8) پروردگارا..! از چماق سازهای ما، ولایت..! از محمود های ما خباثت..! از موسوی های ما، نجابت..! از خودسرهای ما، وقاحت..! از خودسر!طنت طلب های ما، حماقت..! از زندانی های ما اسارت..! و از باجناق نویسنده این سطور،،،حسادت..! را ارجاع بگردان...! ..! 9) پروردگارا..! به رهبر های ما، سپری برای حفاظت..! به دستهای ما، توانی برای حراست..! به دادستانهای ما ،وجدانی برای عدالت..! به بی تفاوت های ما،،شعوری برای شراکت..! به معترض های ما ،پاداشی برای رشادت..! به محمود های ما، تاوانی برای قساوت..!...و به نویسنده این سطور،،،راهکاری برای تجارت..! اعطا بفرما..!

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

نیت خیر محمود از تقلب در انتخابات..!

الان محمود بم تیلیفون زد،گفت:خواجه ممد...! گفتم: جون خواجه!! گفت:بخدا من نیتم خیر بوده...،خیر سرم میخواستم حالا که نفت نشد،حداقل سر براهتون کرده باشم...!فقط بقول جفت!!(دو بار با فاصله چن سال مرگ پدرش رو اعلان کرده!) ابویهای خدابیامرزم،شعور لازمو نداشتم..! گفتم:چطور؟ گفت:اول با ایجاد وحشت شدید از انتخاب مجددم! کاری کردم تا با ذکر خدا(الله اکبر) دلاتون آروم بگیره،بعد با یا حسین کربلائیتون کردم..! رایتون رو هم واسه این دزدیدم تا شما بخاطرش برین نمازجمعه و باتقوا بشین..! گفتم: پس اون همه زرای مفت..؟؟!! گفت:کفریتون کردم تا واسه رفتنم، روزه دار بشید و قرآن سر بگیرید...، اما حالا که فهمیدم اون معدود باقیمونده، امروز رو روزه گرفتن،،اگه همتون نماز عید فطر رو هم بخونید،،خودم مث بچه آدم!کنار میکشم به نفع چیز،به قول برادر سازگارا،رئیس جمهور قانونیمون،مهندس موسوی...! ولی بشرطی که دیگه مجبورم نکنید توپولوف سوار شم...! قبوله؟؟؟

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

الله اکبر و کمبود آشوبگر محلی!

الو 135 :خواستم به اطلاع مسئولین شهرداری برسونم که الان مدتیه تو محل ما کسی الله اکبر!نمیگه...،واسه 4 تا الله اکبر گفتن!! ،،باید بکوبیم بریم اون سر شهر منزل پدری،،لذا از شهردار محترم ودولت خدمتگزار خواهشمندیم به مشکلات محله ما رسیدگی کنن..!

برچسب‌ها:

تاجگزاری یا تحلیف؟؟ مسئله این است..!

مراسم تاجگذاری سلطان محمود اردوی!با جبروت تمام برگزار شد!خدایگان خود را کشک اول!نامید و تاسیس سلسله خودسر!راهیان را رسما اعلان و وعده داد بزودی عراق عجم(ایران)را به اعراب بازخواهد گرداند!فدائیان تعدادی ازسبزجامگان آشوبگر را شقه کردند تا عبرت سایرین باشد!رعایا مکلفند 7 شبانروز جشن(البته بدون پایکوبی)بگیرند!خیابانهای موازی مردانه و زنانه خواهند شد!افراد مجرد در مکانهای ویژه ای قرنطینه میشوند!طرح زوج (پسر)وفرد(دختر)در دانشگاهها اجرا خواهد شد! ولازم است روزی سه وعده گفته گردد:(با صدای کشیده)محمود..!به..به..!محمود.!به...به..!

برچسب‌ها: